لوگوی مجله بیدار

شماره‌ی ۴۸

در این شماره
داستان
مقاله
نقد
پادکست
ترجمه
نویسندگان
گویندگان
همکاری
جشنواره
کارگاه نویسندگی
در این شماره داستان مقاله نقد پادکست ترجمه نویسندگان گویندگان همکاری جشنواره کارگاه نویسندگی

چرا داستان مهم است | مجله‌ی داستانی بیدار
همرسانی:
۰۲ تیر ۱۳۹۸

چرا داستان مهم است

علی رضایی وحدتی

«چه چیز ما را به هم می‌پیونداند؟ ارتش‌ها؟ زَر؟ درفش‌ها؟ داستان. هیچ چیز در این جهان نیرومندتر از یک داستان خوب نیست. هیچ چیز نمی‌تواند جلویش را بگیرد. هیچ دشمنی نمی‌تواند شکستش دهد.»

تیریون لنیستر – بازی تاج و تخت

در واپسین بخش سریال بازی تاج و تخت،‌ پس از جنگ‌ها و خون‌ریزی‌ها و ویرانی‌های خانمانسوز، پادشاهان هفت اقلیم گردهم می‌آیند تا درباره‌ی آینده تصمیم بگیرند. در این میان تایریون پرسشی بنیادی پیش می‌نهد و پاسخی بهتر به آن می‌دهد.

داستان‌ها مهم‌ترین پیونددهنده‌ی ما به یکدیگرند. داستان‌هایند که دریافت، احساس، اندیشه، و خودآگاهی ما را می‌سازند. داستان‌هایند که تمدن‌ها را به فراز و فرود می‌کشانند. داستان‌ها در لایه‌های گوناگون،‌ چیستی ما را می‌سازند، از نگرش ما به خودمان گرفته، تعریف‌مان از خود، از آنچه دوست داریم، آنچه اخلاقی می‌دانیم، و آنچه ارزش می‌شماریم، تا نگرشمان به دوستان و دلبندان و دشمنان و جامعه و میهن و اقتصاد و داد و کشورداری. از همین رو است که پادشاهان اشکانی تبار خود را به اردشیر دوم هخامنشی می‌رساندند، پادشاهان ساسانی خود را دارای فر ایزدی،‌ و خلیفه‌های اموی و عباسی خود را جانشین پیامبر می‌دانستند تا فرمان‌روایی خود را بر حق نشان دهند. آن نیرویی که به پادشاهان حق پادشاهی می‌بخشد،‌ داستان است.

در همه‌ی این زمینه‌ها،‌ اندیشه و دریافت و احساس ما با شنیدن و درونی کردن داستان‌هایی شکل گرفته است. می‌توان پا را از این هم فراتر گذاشت و آدم را جانوری داستان‌گو نامید. جاناتان گاتشال (Jonathan Gottschall) در کتابی با همین عنوان،‌ بررسی‌های چشمگیری را از نیروی داستان‌گویی نشان می‌دهد.

آدم‌ها در سرشت خود دلباخته‌ی داستانند، دلباخته‌ی داستان‌هایی درباره‌ی دیگر آدم‌ها. حتی اگر داستانی درباره‌ی جانوران هم باشد، به آن جانوران ویژگی‌های انسانی می‌بخشد تا برایش گیرا شود. به احتمال فراوان، ما تنها جانورانی هستیم که برای آرام کردن کودکانمان داستان‌های تخیلی می‌گوییم؛ و تنها جاندارانی هستیم که بخش بزرگی از زمان‌مان را به داستان‌پردازی می‌گذرانیم: هر کس کمابیش هزار بار در روز خیال‌بافی می‌کند که هر بار به میانگین ۱۴ ثانیه به درازا می‌کشد. روی هم، ما ۴ ساعت در روز رویاپردازی می‌کنیم.

آنچه در میان همه‌ی داستان‌ها مشترک است این است که داستان‌ها و حتی بیشتر رویاها درباره‌ی از پس دشواری‌ها برآمدن است.

کارکرد داستان در فرگشت (تکامل) آدم بیش از سرگرمی بوده است. آدم‌ها با خیال‌پردازی خود را در جایگاه‌های گوناگونی می‌گذارند، و می‌توانند بی‌آنکه زندگی خود را به خطر بیاندازند تجربه‌هایی به دست آورند. برای نمونه، تنها با خیال‌پردازی، می‌توانید تا میزانی واکنش خود را در رویارویی با ببری در جنگل، یا با دریافت خیانت همسرتان، بسنجید. این شبیه‌سازی‌های ذهنی، حتی می‌توانند توانایی‌های اجتماعی ما را بهبود دهند. پژوهشی نشان داده که رمان‌خوان‌ها توانایی‌های اجتماعی بالاتری دارند، چرا که با داستان هایی که خوانده‌اند، توانایی آنها در همدردی کردن با دیگران و آرام کردن تنش بهتر شده است. داستان‌ها همان بخش‌هایی را در مغز برمی‌انگیزانند که تجربه‌های واقعی. ما تنها داستان‌ها را نمی‌خوانیم، بلکه در آنها زندگی می‌کنیم. رویاهای شبانه هم داستان‌هایی هستند که ما در ناخودآگاه خود رویارویی با دشواری‌های گوناگون را تمرین می‌کنیم. بیشتر رویاها نیز دربردارنده‌ی تهدیدی هستند که باید حلشان کنیم.

روزنامه نگاری از سایت ای‌بِی (سایتی که هر کسی می‌تواند جنسی برای فروش در آن بگذارد)، ۲۰۰ کالای ارزان به بهای هر یک کمابیش یک دلار خرید. سپس هر کدام از آنها را به نویسنده‌ای نشان داد و از او خواست درباره‌ی آن کالا داستانی کوتاه بنویسد. خوشبختانه نویسنده‌ها با او همکاری کردند. روزنامه‌نگار، همان ۲۰۰ کالا را دوباره برای فروش روی سایت گذاشت، ولی این بار در کنار هر کدام،‌ داستانی که داشت را نوشت. همان‌ها که روی هم کمتر از ۱۲۰ دلار خریده شده بودند،‌ به بهای بیش از هشت هزار دلار به فروش رفتند. جنس و چیستی کالا هیچ دگرگون نشده بود،‌ ولی تنها داستانی پشت خود داشت و این داستان بود که ارزش آن را برای بیشتر کرده بود.

همین دست ارزش داستان را در زندگی روزمره‌ی خود فراوان می‌بینیم. همان هدیه‌هایی که سال‌ها از آنها نگهداری می‌کنیم و به بهایی چندین برابر آنچه خریده شده‌اند نمی‌فروشیمشان،‌ یادگارهایی که از نیاکانمان رسیده و نسل در نسل در خانواده نگهداری می‌شوند، لوح طلای هخامنشی،‌ نسخه‌ی خطی شاهنامه و هر عتیقه‌ای،‌ نقاشی اصل ون‌گوگ و پیکاسو،‌ همه ارزش بالای خود را وام‌دار داستانیند که پشتشان است. وگرنه نسخه‌های بدلی درجه یک از نقاشی‌ها و آثار باستانی، کتاب‌های چاپی از روی نسخه‌های خطی، نسخه‌های یکسان دیگر از هدیه‌هایی که دریافت کرده‌ایم، همه همان اطلاعات و جنس را دارند.

می‌گویند داستان‌ها می‌تواند زندگی‌تان را دگرگون کند، ولی بیش از این، آنها می‌توانند حتی ملت‌ها را دگرگون کنند. داستان‌ها می‌توانند هویت و معنی به جامعه‌ها ببخشند. داستان‌ها با نشان دادن شخصیت خوب و بد، و از این راه، نشان دادن خوب و بد، ارزش‌های یک جامعه‌ را می‌سازند. پژوهش‌هایی انجام شده که نشان داده اثر یک داستان در ساختن ارزش‌ها و رفتار مردمان، بیش از استدلال‌های منطقی است. تا جایی که نیروی یک داستان خوب ولی بر پایه‌ی دروغ، بیش از سخنی راست در قالب بازگویشی سست است. با داستان‌گویی می‌توان ملتی را فریفت،‌ یا راه رستگاری را به او نشان داد. ما آدم‌ها به داستان نیاز داریم.‌ از راه داستان می‌آموزیم، حس می‌کنیم و جهان را می‌شناسیم. اگر داستان‌هایی خوب و درست نشنویم،‌ ذهن خود را با خرافه و داستان‌هایی ویران‌گر پر می‌کنیم. چه بهتر که ملتی به کتاب خوب،‌ ادبیات خوب،‌ و هنر خوب خو بگیرد و داستان‌های مشترک خود را پیوسته بیافریند و گسترش دهد. وگرنه، دروغ و کژی جای خود را باز خواهد کرد.

خانه درباره‌ی ما خبرنامه تماس با ما پیوندها
© مجله‌ی داستانی بیدار.
درباره‌ی ما
خبرنامه
تماس با ما
پیوندها